گنجه شیرینی

منم و خودم و جهانم

دوست داشتن

دیشب تو خواب یه حس تازه رو داشتم. یه جور دوست داشتن عجیب غریب، نمیخوام اسمشو عشق بزارم ولی خوب یه دوست داشتن خیلی خاص بود.

نکته قابل توجه این وسط اینه که این احساس به کسی بود که هیچ نمود بیرونی نداشت. اول خوابم داشتم می کشتمش و صورتم نداشت |: ولی خیلی خوب بود. اعتراف میکنم تا حالا تجربه اش نکرده بودم. میتونم هیزل گریس رو درک کنم الان.

امروز برای بار سوم به عنوان یه پسر درخواست ازدواج گرفتم. چن وقت دیگه هم احساس نیاز به پدر بودن پیدا میکنم. نمیدونم خدا چجوری دلش اومده منو پسر نکنه، شایدم میترسیده جنگ را بیفته سرم، خود شیفته هم عمه تونه (: ما که نداریم.

پ.ن. اگه امروز، یعنی دیروز چون احتمالا فردا اینو میخونین، از دستم ناراحت شدین، ببخشین دیگه. یه خرده فقط (: زیاده روی کردم. نمره 13 هندسه است دیگه (:

یه اهنگم میذارم برید حال کنین (:

لمس


هاهاهاها   باور کن بهت نظر بدی ندارم    
+ قالبتو چجوری درست کردی؟؟ خیلی خوب شده کلن ظتهر بلاگت 

mahfun.blog.ir از ایشون گرفتم :)

يكشنبه ۲۷ دی ۹۴ , ۱۸:۵۱ عرفـــــ ـــان
ایول بهرام :)
خیلی خوبه :)
خیلی جلو خودمو گرفتم که فحش نخوری. توخود شیفته نیستی؟؟؟؟؟؟؟
تویِ دختر خود شیفته ای چه برسه پسر می بودی.
کلا از این اهنگا دوست ندارم چون احساس می کنم خود خوانندم نمی فهمه چی میگه که در کلم شروبر میگه.
یاد بگیر این جوری نظر میدن نه :)
 :)
سه شنبه ۲۹ دی ۹۴ , ۱۷:۴۰ مــــــــ. یــ.مــ
:/
یعنی چی به عنوان پسر درخواست ازدباج گرفتی؟
گفتن اگه پسر بودم باهام ازدواج میکردن.(:
منم شرایطی دارم البته. :)
سه شنبه ۲۹ دی ۹۴ , ۲۱:۲۸ مــــــــ. یــ.مــ
😂😂😂😂شرایط 
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan