گنجه شیرینی

منم و خودم و جهانم

معرفی

بالاخره اغفال شدم (:
اومدم و امیدوارم این وبلاگ پر برکت باشه. 

سقوط (V 2.0) فعلن مقدمه بخش یکش تو وب هست. یه کم درگیر امتحانامم ولی سعی میکنم تند تند بنویسم :) دعا کنین برام

تا اینجا که از بیان خوشمان امد. قالبای قشنگی هم پیدا کردم :)

معرفی شونصد هزار و هفتاد و ششمین وبلاگم :|

foximarn

بازگشت

سلام

تجدید دیدار

بعد چن وقت رفتم بلاگ اسکایم. و شوکه شدم از اینکه دیدم که پاییز 94 گفتم کنکوریم و دیگه نمیام :|
ولی حقیقتن تجدید دیدار خوبی بود. انقد که به سرم زد و اومدم اینجا و خیلی اتفاقی پست عید و من و خودم رو دیدم تنها پستم که تگ انیمه خورده. و هوس کردم بنویسم هر چند که اصن قصدشو نداشتم.
این تقریبن یه جور وسواس فکریه که تا حدودی همه چیزو بنویسم و یه جور ارث از پدر گرامی.
و راستش خودم کیف میکنم وقتی که میخونمشون.
صرفن برا خودم مینویسم پس شاید حوصلتون نیاد بخونید یا هیچی نغهمید.

یک ماه گذشته رو شرو کردم درس خوندن واسه کنکور. احمقانه اس ولی حالا یه کم احساس خستگی میکنم. افسردگیم عود کرده و این هفته کلی خوابیدم با کلی خواب مسخره. و تا این لحظه مجموعن 57 ساعت درس خوندم در چهار هفته که میشه 2 ساعت و 3 دقیقه در روز - زحمت کشیدم واقعن- 79 ساعت اینترنت بودم که میشه 2 ساعت و 50 دقیقه در روز و 50 ساعت مجموعن فیلم -سریال - انیمه دیدم که میشه 1 ساعت و 48دقیقه در روز و 222.5 ساعت خوابیدم که میشه 7 ساعت و 57 دیقه در روز.

و حالا جزئیات
 One Punch Man رو دیدم که خیلی باحال بود. انقد که من حرصم میگرفت بهش بی توجهی میشد خودش انگار نه انگار :|
 و دوباره کانکی دیدم چون به شدت یادم رفته بود و تو خوندن مانگاش اذیت میشدم. 
مانگاریدر انیم ورلد برگشت و منم دوباره بساطمو پهن کردم توش هر چند خودش دوباره فیلتر شد :| 
مانگای عروس ساحره باستانی رو دوباره پیدا کردم و UnTOUCHable که هر دو رو تا ترجمه خوندم.
 Death Parade رو دانلود کردم و دیدم که خیلی دوستش داشتم ^_^ و واسه دختره جدن ناراحت شدم. 
Stein's Gate و Clannad و After story ش رو هم گرفتم.
 به علاوه دو فصل کد گیاس که یکشو هم تا قسمت 15 دیدم .
 Cowboy Bebpop و Paprika و Tokyo Godfathers و Perfect Blue که عالی بود حقیقتن.
همچنین Shigurui و Paranoia agent و Fate Zero و Akame ga kill و nanatsu no taizai که همین الان داره میاد. 
84 قسمت ترجمه شده اتک ان تایتان رو هم دانلود کردم که هر وقت وقت شد برم بخونم. خدایی الان فک میکنم بابام حق داره عصبانی باشه :)
مانگا Before the Fall اتک ان تایتان و Gaiden Kuinaki Sentaku م که هر دو اسپین-افن تا ترجمه خوندم که خیلی باحال بود به خصوص عشق عالم لیوای ^_^ هیچکس نیس که عاشق این بشر نباشه :) 
Re توکیو غولم تا ترجمه خوندم و الانم مانگاریدر انیم اپ پوکیده که برم ببینم اومده یا نه. 
و Girls of the Wilds و Noblesse رو هم شروع کردم که هر دو مانهوان و خیلی حال نمیدن. 
برج خدا هم که عشق است ^_^ هرچند خیلی دیر دیر میاد T_T 
فصل دو Stand Alone Complex روح درون پوسته رو هم دیدم کلی واسه کوزه گریه کردم خیلی خوب بود یارو T_T
چهار فیلم اول هری پاترم نصفه نیمه از لابلای دفعات مکرر دیدن های فاطمه دیدم.
باقی Hellsing و Hellsing Ultimate رو هم دیدم که Ultimate حقیقتن خیلی بهتر از اولیش بود هرچند اولی قدیمی ولی چز بدنه اصلیش کلن باهاش حال نکردم :)
دو سه شنبه متوالی موقع برگشتن از مدرسه رفتم دهکده کتاب و فرزندان هورین و مترو2033 رو گرفتم که خیلی حال داد و کلیم ازشون خوندم تو اتوبوس. اتود 0.35 هم پیدا کردم
ماهی گربه رو هم با خانواه محترمه دیدیم که خیلی حال داد خدایی ^_^
واین بود فعالیت من در چهار هفته گذشته 

و من الله توفیق ^_^

بعدن

میدونستم گند میخوره تو نصف روز نعمت تنهاییم. کلن اعصابم خورده.

الان

تنهایی یه نعمته.


امروز نصف روز تنها بودم.

بدبختی عظما

تلگراممو بستم.

برای دسترسی

احتمالن شبا اس ام اسای گوشیمو چک کنم.

اینجام هس دیگه ^_^

رادیواکتیو

دیروز بعد از اولین روز مدرسه رفتم کلی چیپس برا خودم خریدم بشوره ببره.


الانم بلند بلند رادیواکتیو گوش میدم ^_^

تعطیلات خود را چگونه گذراندین؟

فقط اومدم بگم که تعطیلاتم شرو نشده تموم شد. T_T

سقوط - دنیای میان شکاف (مقدمه)

سقوط
دنیای میان شکاف


خلاصه داستان:

ارتیمانی حتی تصور هم نمیکرد با موافقت با سقوط، توسط مردمی پرستیده شود. سقوط فرار به جلو بود، ناشی از ترس شدید او از مرگ و به سمت تاریکی ها. اما حالا او خدای مردمی است که چندان هم با او و خدای حاظر راهین‌اوت موافق نیستند. و تمام اینها به خاطر ویتاماروک است. تصمیم با اوست، لطف یا خیانت؟

نکته اینه که قبلی به بن بست رسید ^_^
ولی دوست ندارم ولش کنم پس دوباره از اول مینویسم با همون شخصیتها و کلیت ولی تغییرات عمده در جزئیات.

مقدمه

شروع کردم به نوشتن اولین داستان بلندم.لطفن ازم حمایت کنین. بخونینش و تا میتونین نقد های تند و صریح بکنین. مهم تر از خوب بود کار من خونده شدنشه.

دردناک

یک ابودردو سخن میگوید،

رو به موت.

و اذا جاء المَوت...

خیلی دوست دارم بفهمم که اگه بدونم یه مدت دیگه میمیرم چه احساسی نشون میدم.

ونکته اینجاست که میدونم یه مدت دیگه میمیرم و حتی گاهی فراموشش میکنم.

Designed By Erfan Powered by Bayan